**امیرحسین**
بخش اول:1 تیر 93-سالن 12 هزار نفری آزادی-تهران
گفته بودم تونستم برنامه رو جور کنم بالاخره!
دیروز ساعت 4 رسیدیم سالن!
فکر کردیم زود رسیدیم و یه جای خوب میتونیم بشینیم!
رفتیم دیدیم نه بابا!شلوغ هم هست تازه!
اینجوری بود سالن اون موقع که ما نشستیم!
رفتیم نشستیم!
شروع کردیم سر و صدا کردن دیگه!
یه بوق کوچیک هم گرفته بودیم قبل اینکه ست اول تموم بشه انقدر زدیم خراب شد!
این دو تا عکس هم یکیش با حاجی مونه!
یکیش با امید و حاجی مون!
این بوقی که گردن حاجی مونه هم ست دوم تعطیل شد!
کلی خوش گذشت!
سر و صدا های موقع سرویس ایتالیایی ها!
ساکت شدن کامل سالن موقع سرویس ایرانیا!
خوشحالی ها موقع تایم اوت ها!
*عکس پایین تنها عکسیه که از خبرگذاری ها گرفته شده!بقیه عکس ها با دوربین شخصیه!کیفیت پایین دلیلش اینه!
فقط تنها مشکل صدای زیاد بود!
تا امروز صبح گوشم گرفته بود!
بخش دوم:2 تیر 93
یه روز خیلی بهتر از دیروز شاید حتی!
روزی که هیچ کدوم از دوستای گرامی وقت نداشتن!!!
دیشب واقعا اعصابم خورد شد از دستشون!
موقع امتحانا میان میگن بریم بیرون!
بعد یه روزی که من نمیخوام از دستش بدم وقت ندارن!
البته الان که فکر میکنم میبینم بهتر شد اصلا!
رفتم یکی رو دیدم که وقتی هیچ کس نباشه دور و برم اون هست!
کسی که میدونم میتونم باهاش درد و دل کنم بدون اینکه بعدش پشیمون بشم که چرا اون حرفا رو بهش زدم!
کسی که واقعا حاضرم تا اون سر شهر هم برم فقط هم از دور ببینمش و برگردم!
کسی که میدونم سخت بود واسش امروز وقت بذاره اونم با خستگی بعد کلاس!اونم ساعت 2-3 تو اون گرما!ناهار نخورده!
و یه سوغاتی که واقعا از تهِ ته قلبم دوسش دارم!
درست مثل کسی که این سوغاتی رو بهم داده!
الان میتونم بگم واقعا راضیم از تعطیلاتم!
مرسی از کسی که باعث این رضایتم شد!