دو تا آدم... :دی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

داستان از اونجایی شروع شد که بسیار بسیار لاو طوری بودم و داشتم قربون صدقه میرفتم کهههههه...


*زحمت اسکرین شات ها با خانوم عشق

یعنی ما انقدر خوبیمااااااااا

"به من بخند- گروه بمرانی"


به من بخند عزیزم تا بشی شاد

به من بخند عزیزم تا غم هات بره به باد

به من بخند عزیزم تا دیروز بره از یاد

به من بخند تا بشم یه تصویر تو چشمات

به من بخند عزیزم کنارم بمان

بذار بهم بخندی به سر تا پام

اگه نمیشه باشم یه همدم برات

بهم بخند تا بشم یه شوخی سر رات

از من رد شی رقصان

مثل رودی روان

تا شکل با حس شم رو گونه هات، خنده هات


بمون یکم کنارم که افتادم از پا

بخند یکم به حالم تا که بیاد سر جا

ببین که روزگارم شده رنگ چشمات

بیا به حال زارم بخند تا بشم شاد

به دلقکت بخند عزیزم کنارم بمان

بذار بهم بخندی به سر تا پام

اگه نمیشه باشم یه همدم برات

بهم بخند تا بشم یه شوخی سر رات

از من رد شی رقصان

مثل رودی روان

تا شکل با حس شم رو گونه هات، خنده هات


به من بخند عزیزم تا بشی شاد

به بخند عزیزم تا غم هات بره به باد

به من بخند عزیزم تا دیروز بره از یاد

به من بخند عزیزم...


***من بابت تاخیر معذرت میخوام

*امیرحسین* (با همکاری خانوم فهیمه در اسکرین شات ها)

تاریخ پست: "19-10-1395"

"1949"

تاریخ خاطره: "16-10-1395"

"1946"

"05-04-02"

  • Amirhossein sh
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • fahimeh Ba
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • Amirhossein sh