چیزای کوچیک ...
همیشه از چیزای کوچیک خوشم میومد
از اون کوچیکایی که بعد ها بزرگ میشد ...
× از اون مغازه کتاب فروشی کوچولویی که از یه مغازه 6 متری شروع شد و الان شده یکی از معروف ترین کتاب و لوازم التحریر فروشی های محله مون .
× از اون هیئت کوچولویی که اولایل فقط تو محرم بود و فقط تکیه برای مردا داشت و الان حتی یه واحد آپارتمان خریدن و محرم و ماه رمضون و صبح های جمعه برنامه ثابتشونه .
× از اون تلاش های کوچولویی که باعث کار های بزرگ میشه، باعث رسیدن به جاهایی که دوست داری.
× از اون دلگرمی های کوچولویی که آرزو های بزرگت رو برآورده میکنه.
× از اون هدف های کوچولویی که با بزرگ شدنت هی بزرگ و بزرگ تر میشه .
× حتی از اون دوست داشتن های کوچولو که به چه جاهایی که نمیرسه ...
× آره از اون پله های کوچولویی که با بالا رفتن ازشون به جاهای بزرگ تری میرسن .
همیشه از دیدن این چیزا و حس کردنشون لذت بردم و می برم!
شاید اینا نشان دهنده همون ضرب المثلیه که میگه:
" قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود ! "
حتی اگر نباشه هم، هر چی که باشه خیلی قشنگه ...
1393-5-3
- ۹۳/۰۵/۰۳