المپyad :))
یعنی آدم آب شه بره تو زمین سوتی نده ...
رسیدم سر آزمون نشستم ، قشنگ ته ته سالن ، اونی که میز جلو من بود هم رسید ، اومد بشینه شروع کرد که اااه آخر سالن و خوب نیست و اینا ، منم شروع کردم گفتن که بابا آخر که خوبه ، به همه جا احاطه داری
میگه نه بابا نمیشه اینجا تقلب کرد که
منم میگم ، آخر سالن که خوبه ، همه جا رو میبینی ، جلو بشینی نمیبینی کی پشتته و اینا
گفت نه جلو رو زیاد توجه نمیکنن و این حرفا
این روشو کرد اونور ، یه خانمه نشسته بود صندلی بغلی ، گفت دبیرستانی هستی؟
گفتم آره ، گفت برای چی هستی؟
میگم برا المپیاد دیگه مگه قراره برای چی اینجا باشم؟
بعد میپرسم مگه شما واسه چیز دیگه ای اینجایی؟
میگه نه من مراقبم
من آخه تو این وضعیت چی باید بگم؟؟؟
بعد من موندم ، آخه مگه ملت نمیدونن که صندلی ها به ترتیب شماره ها چیده شده ، دقیقا فازشون چیه که تک تک صندلی ها رو وایمیسن شماره ش رو نگاه میکنن؟!
خبرنگاره اومده بود ، اومد سمت من شروع کنه مصاحبه ، میگم من نه لطفا
میگه فقط میخوام بپرسم چه مقامی میاری ؟
میگم خب راحت نیستم ، نمیخوام مرسی
امان از خجالت ...
1393-2-5
- ۹۳/۰۲/۰۵